باگامویو
باگامویو که نام شهری است در ۷۰ کیلومتری شمال پایتخت تانزانیا، دارالسلام، محلی بوده است که از آنجا بردهها را صادر میکردهاند.
واژهی باگامویو در لفظ محلی به این معناست: “قلبم را میگذارم و میروم.” و این عبارتی بوده است که بردهها هنگام وداع با شهر و دیار خود میگفتند و برای بردگی کردن به زور به دیگر نقاط دنیا میرفتند.
“قلبم را میگذارم و میروم.” چقدر جملهی تکان دهندهای است.
خوب به معنای آن فکر کنیم.
کسی که از سر اجبار باید برود؛ ولی میگوید قلبم را برای همیشه اینجا میگذارم و فقط جسمم را با خود میبرم. که دیگران فقط میتوانند از جسم من بیگاری بکشند و مرا بردهی خود کنند ولی قلب مرا هرگز، که در وطن خود نهادهام و آمدهام.
چه غمانگیز، چه دشوار میتوان این همه ظلم و ستمی که بر این مردم شده است را باور کرد. همه این ظلم و جور فقط به خاطر رنگ پوستشان.
اما اسلام که نوید آزادی و رهایی از ظلمتها و اسارتها بود، توانست طلسم این بردهداری و بردهداری و بردهفروشی را بشکند و از بین ببرد. اسلامی که اولین کلامش رهایی بود و تسلیم فقط در برابر خداوند مهربان. مگر نه این که بلال حبشی از بهترین یاران پیامبر اسلام سیاهپوست و از نژاد همین مردم بود.
ملتی را به جرم رنگ پوستشان قرنها اسیر و برده میبینیم، که آثار آن تا هنوز قابل مشاهده است. آنها هنوز هم طعم واقعی آزادی و رهایی و استقلال را نچشیدهاند که این بار در وطن خود و در دیار خود به بردگی کشیده میشوند و منابع و ثروتشان به یغما میرود. ظلم و جور و ستم بر این مردم تا کی؟
در همین مکان که محل صادرات برده به شمار میرفته، مسجدی بنا شده بود که هنوز بقایای آن به چشم میخورد.
یعنی درست در مکانی که ظلم و ستم بر سیاهپوستان روا میشده است، اسلام مسجدی برای رساندن پیام آزادی خود بنا میکند.
این مسجد اولین مسجد در تانزانیا به شمار میرود. قدمت این مسجد به حدود ۷۰۰ سال قبل برمیگردد. هنوز محراب این مسجد به صورت کامل و سالم و به صورتی شگفتآور سالم مانده و وجود دارد و شما میتوانید آن را ببینید.
در کنار این مسجد چاه آبی وجود دارد که با توجه به نزدیکی به لب دریا، دارای آب شیرین و گوارایی میباشد. سطح آب در این چاه در زمان بارش زیاد و یا حتی زمان خشکی و بارش کم، تغییر نمیکند و سطح آب در آن ثابت است. افراد محلی دلیل این اتفاق را قداست مکان مسجد و اعجاز خداوند میدانند. آنها در یک آیین خاص برای انجام توبه به این مکان میآیند و با آب این چاه خود را تطهییر میکنند و معتقدند که نه تنها خداوند توبهی آنها را پذیرفته و گناهانشان را بخشیده است، بلکه مشکلات و گرفتاریهای روزمرهشان را هم برطرف کرده است. امروزه مردم به دلیل نوسانات آب دریا شهر جدیدی با فاصله اندکی از این مکان بنا کردهاند و در آنجا زندگی میکنند.
در همین منطقه مسلمانان زیادی زندگی میکنند که ارادت بسیار زیادی به ایرانیان دارند چرا که سازندگان این مسجد و بنای مقدس از ایرانیان بودهاند. آنها با شور و اشتیاق فراوان نام آنها را یاد میکنند و بر سر مزار آنها فاتحه میخوانند و با افتخار تمام، هویت ایرانی بودن آنها را تاکید میکنند.
اسلام در این منطقه پرچمدار آزادی به شمار میرود و کسانی که این پرچم را برای این مردم به ارمغان آوردهاند، ایرانی بودهاند. دلیل عشق و علاقهی آنها با ایرانیان همین است.