خاطرهای از دکتر احمد خطیب
اربعین سال ۱۳۸۴ بود و ما در جزیرهی زنگبار به سر میبردیم. با اطلاعاتی که جمعآوری کرده بودیم، میدانستیم که در محلهی شیعیان جزیرهی زنگبار، مراسم اربعین باشکوهی برپا خواهد شد. ما توانسته بودیم با آقای نصراله مروج، فرزند مرحوم آیتاله مروج که حدود ۴۰ سال در جزیرهی زنگبار به ترویج دین مبین اسلام پرداخته بود، ملاقات نموده و از او اطلاعات بسیار خوبی کسب نماییم. ایشان وعده دادند تا در مراسم روز بعد، ما را با آقایی به نام خطیب آشنا نمایند تا او ما را به مراکز دینی جزیرهی زنگبار راهنمایی نماید.
مردی سیهچرده، با موهایی سفید و مجعد، لنگی به کمرش بسته بود و نزدیک ما شد. آقای مروج او را معرفی نمود. جناب آقای دکتر احمد خطیب. به راحتی فارسی حرف میزد و خیلی خونگرم برخورد نمود.
با او احساس راحتی میکردم. به اتفاق به چند مرکز تعلیمات دینی رفته و تصویربرداری نمودیم. از خاطراتش تعریف میکرد. میگفت که چند بار به ایران آمده است و افسوس میخورد از این بابت که چرا مردم در سالهایی که امام خمینی (ره) فریاد میزدند، آمریکا شیطان بزرگ است، کسی نمیفهمید و متوجه نبود و حالا همه به این موضوع پی بردهاند.
هنگام خداحافظی نیز از من خواست تا در بازگشت، سلامش را به امام رضا (ع) برسانم. آنقدر این درخواستش را زیبا و بااحساس بیان کرده بود که ما آن را در تیتراژ پایانی مستند “سلام آفریقا” گنجانده بودیم.
از آن خاطره حدود سه سال میگذرد. فیلم مستندی که به کمک تصویربرداری دوست خوبم آقای جواد سیدی ساخته بودیم نیز بارها از تلویزیون پخش شد تا این که در این لینک به مطلب جالبی برخورد کردم.
نوشته شده بود که: “دکتر احمد خطیب از مبارزان قدیمی و از یاوران امام راحل در پاریس طی سخنانی، فجایع موجود در غزه را در طی سالهای اخیر بیسابقه خواند.”
تازه متوجه شدم که آن همه شیفتگی دکتر احمد خطیب به امام راحل از کجا سرچشمه میگرفت و بر خود بالیدم که از نزدیک با این مبارز بزرگ، که فراتر از مرزها در تلاش و تکاپو بود، ملاقات داشتهام. او اصالتا اهل کنیا بود و سالها در فرانسه زندگی کرده بود و برای اهداف اسلامی خود، به کشورهای بسیاری سفر کرده بود و …
امیدوارم در سفر آتی نیز بتوانم این انسان شریف را ملاقات نموده و کسب تجربه نمایم.