کمک به معلولان به پاس سلامتی
تازه با موفقیت کامل تمام اعضاء تیم از قلهی کلیمانجارو به کمپ کیبو در ارتفاع ۴۷۰۰ متری برگشته بودیمِ؛ باید بعد از کمی استراحت برای کم کردن ارتفاع، به پناهگاه هورمبو برمیگشتیم تا هم از استراحت بهتری برخوردار باشیم و هم اشتها برای خوردن پیدا کنیم.
پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران بر روی کلاههای ما، بهترین پل ارتباطی با سایر کوهنوردان موجود در منطقه بود. خیلیها این پرچم را میشناختند و از همان ابتدا با نام بردن شخصیتهای سیاسی و ورزشی کشورمان، سعی داشتند تا ارتباط صمیمیتری برقرار کنند.
دو تیم ایرانی دیگر نیز در منطقه وجود داشتند که روزهای قبل صعودشان به پایان رسیده بود و از منطقه خارج شده بودند. ما آنها را در روزهای اول و دوم صعودمان دیده بودیم. تنها گروه ایرانی باقیمانده در منطقه تیم ما بود. انتظار حضور ایرانی دیگری را در منطقه نداشتیم. ناگهان عزیزی جلو آمد و پرسید: شما ایرانی هستید؟ با خوشحالی تمام پاسخش را دادیم و خیلی سریع اطلاعات کاملی از همدیگر به دست آوردیم.
سیامک کرمیانی مقدم؛ (نفر سوم، نشسته از سمت راست) مهندس عمران بود که در انگلستان زندگی میکرد؛ به نظر نمیرسید که بیشتر از ۳۰ سال سن داشته باشد. میگفت به همراه یک تیم ۳۰ نفره برای کمک به معلولان عازم این سفر شده است. از انجمنی نام برد که با یک برنامهریزی مناسب، مبلغ قابل توجهی برای این سفر را از اعضاء دریافت کرده است تا مازاد هزینههای سفر را به معلولان کمک کند.
از این اقدام بسیار خوشحال شدم؛ چه شکرانهای بهتر از این میتواند باشد که به پاس نعمت سلامتی که خداوند به ما عطا نموده است، به افراد معلول کمک نماییم.
خیلی به موفقیت آنها در رسیدن به قلهی کلیمانجارو فکر نمیکنم و حتی کنجکاو هم نیستم که بدانم آیا همهی آنها موفق به صعود شدهاند یا خیر؛ مهم این است که با این اقدام خیرخواهانه قلهی بزرگتری را فتح کردهاند. از این بابت به همهی آنها تبریک میگویم.
از آنها برای صعود به قلهی دماوند دعوت کردم. امیدوارم که با برنامهریزی مناسب بتوانند تابستان آینده (تیر یا مرداد) به ایران سفر کنند و از زیباییهای موجود در منطقهی دماوند لذت کافی را ببرند.