پیشینه تاریخی تانزانیا
در کتابهای معتبر تاریخی و سفرنامههای نگاشته شده توسط سیاحان و تاجران ایرانی و اروپایی به لقب موسوم به “شیرازیها ” برمیخوریم که با مهاجرت به کشورهای آفریقایی ـ بهویژه شرق و جنوب آفریقا ـ پیشینهی ماندگار تاریخی هزارسالهای از خود بر جای نهادهاند.
شیرازیهای ایرانیتبار با کشتیهای تجاری از «بندرسیراف» در خلیج فارس به سواحل و کنارههای کشورهای «سومالی»، «کنیا»، «تانزانیا» و «مجمع الجزایر کومور» سفر نموده و سهم مهمی در رونق تجاری و آبادانی شهرها و بنادر «مومباسا» و «زنگبار» داشتهاند. آنها در کنار مبادلات تجاری، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی را از خود در این مناطق به یادگار گذاشته و در گسترش و تبلیغ اسلام و تشیع در مناطق عمدهای از قاره آفریقا به خصوص شرق آفریقا تاثیر بهسزایی داشتند.
بر طبق اسناد و شواهد تاریخ، سواحل شرق آفریقا از پانصد سال پیش از میلاد، پذیرای جهانگردانی از کشورها و ملل مختلف نظیر ایرانیان، چینیها، آشوریها و عربها بوده است و این برهه تاریخی را میتوان زمان ورود بیگانگان به جزیرهی زنگبار قلمداد کرد.
در قرن هشتم میلادی، مصادف با قرون اولیه هجری قمری، عربها بهتدریج شروع به سکونت در سواحل شرق آفریقا و زنگبار نمودند و کالاهای مختلفی ازجمله فنجان، صابون و شیشههای رنگی را به بومیان میفروختند و در مقابل محصولات کشاورزی، غله و حبوبات دریافت مینمودند.
ورود شیرازیها به جزایر شرق آفریقا و تشکیل “امپراطوری زنج” را میتوان سازمانیافتهترین مهاجرت بیگانگان درسواحل شرق آفریقا و زنگبار دانست که در بافت فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق دگرگونیهای عمیقی پدید آورد و منجر به پیدایش “زبان سواحیلی” و نژاد موسوم به “شیرازیها” گردید.
در سند دیگری که در خصوص تاریخ جزیره زنگبار وجود دارد نوشته شده است که این جزیره زمانی تحت حاکمیت پادشاهی ملکه صبا قرار داشته است. در همین سند آمده است : «قرن هشتم و نهم میلادی یکی از سلاطین شیراز به همراه شش نفر از فرزندانش به “جزیره پمبا” از توابع زنگبار مهاجرت کردهاند و اقدام به تجارت طلا،عاج و پوست نموده و از طریق خلیج فارس اقدام به حمل و نقل ادویه و اجناس مینمودند».
کتب معتبر تاریخی در خصوص نحوه ورود شیرازیها چنین نوشته شده است: «شیرازیهایی که در منطقه خلیج فارس ساکن بودند تقریبا در سال ۱۲۰۰ میلادی به جزیره زنگبار وارد شدند و با مخلوط شدن با ساکنان بومی در شکلگیری فرهنگ مردم نقش داشتند».
نقشه خط سیر حضور ایرانیها در شرق آفریقا
مسلمانان بهخصوص “فارسها” با برخورداری از راه تجارت دریایی میان اقیانوس هند و زنگبار از اولین کسانی بودند که به شرق آفریقا وارد شدند.
آنها در ایام نوامبر تا مارس (آبان تا فروردین) هر سال با وزیدن بادهای دریایی “مانسون” که بومیان به آن “کاسکازی” میگفتند به ساحل شرق آفریقا عزیمت میکردند و با همان جریان باد “کوزی” به خلیج فارس بازمیگشتند.
«سرچارل إلیوت»” موّرخ اروپایی (۱۹۰۵) با بررسی سابقه تاریخی حضور ایرانیها و اعراب در سواحل تانزانیا و زنگبار، حضور ایرانیها را مقّدم بر دیگران میداند امّا اسناد تاریخی موجود از مُهاجرت اوّلیه شیرازیها در قرن هشتم میلادی و سپس مهاجرت ثانویه آنها در قرن دوازدهم میلادی به منطقه “کیلوا ” توسط برخی از حکّام فارس حکایت میکند.
«داوید سون» مورخ انگلیسی نیز خط سیر مهاجرت جغرافیایی ایرانیان به سواحل شرق آفریقا را توسط هفت کشتی به همراه «علی بن الحسن شیرازی» و شش فرزندش عنوان میکند. بنابراین نظریه، مسافران این کشتیها به ترتیب در کنارههای سواحل شرق آفریقا «مانداکها»، « کوشو»، «پانبو»، «مومباسا»، «پمبا»، «کیلوا» و «آنژوان» وارد شده و اقامت گزیدند.
«ابن بطوطه» نیز که در سال ۱۳۳۱ میلادی از منطقه “کیلوا” بازدید میکند ، تحت تأثیر نفوذ تاثیر و گسترش اسلام در میان ساکنان بومی قرار میگیرد و اشاره میکند که مردم به جنگ مقدس اعتقاد داشته و تقوا و درستکاری مورد توجّه آنها بوده و از مذهب شافعی پیروی میکردند.
«ابن مسعود» موّرخ مشهور با توصیف مشاهدات خود از شهر “کیلوا” که مقّر سلطنت حاکمان ایرانی بوده است، مؤسس آن را «سلطان علی بن سلیمان» از ساکنان شیراز مُعرفی کرده که با ازدواج با یکی از دختران حکّام بومی، نسل حُکمرانان بعدی را بر جای گذارده است.
با بررسی اقوال تاریخی و نظرات محققان اروپایی و آفریقایی نیز این نتیجه بهدست میآید که ایرانیان شیرازیتبار با مهاجرت به سواحل کشورهای شرق آفریقا دو اقدام انجام دادهاند که اثر و بقایای آن پس از هزار سال هنوز به چشم میخورد:
۱- راهاندازی مبادلات تجاری و رونق بخشیدن به اقتصاد و آباد کردن شهرها و مراکز استقرار خود همچون شهر کیلوا در کشور تانزانیا.
۲- کمک به گسترش اسلام در شرق آفریقا و ساختن مساجد و اماکن عمومی در زنگبار و مومباسا.
اگر چه امروزه نسل شیرازیتبار زیادی وجود ندارد اما در میان باورهای فرهنگی ساکنان شرق آفریقا عنوان “شیرازی” بسیار باارزش است و نشانگر اصالت خانوادگی افراد بهشمار میرود. در برخی از مناطق زنگبار نیز افراد سالخورده، خاطرات ارزشمندی از شیرازیها تعریف میکنند. از همین رو بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مذهبی خود را “شیرازیتبار” معرفی میکنند. حزبی سیاسی موسوم به “شیرازیها” و نیز تیم فوتبالی به همین نام در جزیره زنگبار وجود دارد.
از نکات مهم دیگری که باید به آن توجه کرد وجود اماکن و عمارتهای متعددی در شهرها و بنادر شرق آفریقا میباشد که نوعی معماری ایرانی و منبت کاری بر روی دربهای منازل به سبک شیرازی وجود دارد، که بنابر نظر محققان تاریخی نشانگر حضور ایرانیان و هنر معماری و منبت کاری هنرمندان ایرانی و فراگیری این فنون توسط بومیان آفریقایی میباشد.
بررسی چگونگی برپایی امپراطوری ایرانیان در شرق آفریقا
چنین به نظر میرسد که ایرانیان در قرن چهارم هجری قمری و در حوالی سالهای ۹۵۰ تا ۹۷۵ میلادی به رهبری فردی بنام «علی بن حسین» از حکام محّلی شیراز در دوره حاکمیت آلبویه به همراه خانواده و آشنایان، با هفت کشتی بزرگ بادبانی عازم شرق آفریقا شده و پس از چند هفته عبور از سرزمینهای مختلف در مناطق ساحلی «لامو ، مالیندی، مومباسا، کیلوا، کومور، زنگبار و پمبا » استقرار مییابند.
در خصوص علّت این مهاجرت، اقوال مختلفی عنوان شده است:
۱- عدّهای انگیزه سفر علی بن حسین و خانوادهاش به آفریقا را توهین و تحقیری دانستهاند که از سوی برادران و اقوامش بر او صورت میگرفته است؛ چرا که مادر وی حبشی و سیاهپوست بوده است. «مّحیالدین زنگباری» مورخ مشهور زنگبار در کتاب السلوه فی اخبار کلوه این دیدگاه را تأیید میکند.
۲- دستهی دوّم، اولین مهاجران ایرانی به سواحل شرق آفریقا را مهاجران شیعهای میدانند که پس از به قدرت رسیدن طغرل سلجوقی بر شیراز (۲۴۷ هجری قمری) که با شیعیان مخالف بوده، به این سواحل سفر کردهاند.
۳- آفریقاشناسان غربی نیز انگیزه اصلی مهاجرت شیرازیان به سواحل شرق آفریقا را تلاش برای به دست گرفتن نبض تجاری این منطقه و کنترل تجارت دریایی شرق آفریقا دانستهاند؛ زیرا “بندر سیراف” در نزدیکی فارس شیراز، در زمان ساسانیان محّل صدور کالاها و سفر دریانوردان ایرانی به آسیایی دور و آفریقا بوده است.
۴- مورخان فرانسوی نیز معتقدند که پس از به قدرت رسیدن شیعیان در فارس، برخی از نخبگان سنّیمذهب، ایران را ترک نموده و در آفریقای خاوری مستقر شدند.
بههر حال، «سلطان علی بن حسین» به عنوان بینانگذار سلسله شیرازیها ابتدا در زنگبار و سپس در «کیلوا» در نزدیکی «دارالسلام» استقرار مییابد و با سران محلّی رابطه حسنهای برقرار کرده و دامنه فعالیت اقتصادی و تجاری خود را گسترش داده و دولتـشهرهای مستقلی که در رأس آنها ایرانیان قرار داشتند را در مناطقی نظیر «مالیندی»، «مالو»، «زنگبار» و «آنژوان» بنیان مینهد.
در آن زمان دولت شهرهای تأسیس شده توسط شیرازیها هر کدام به صورت فدرال اداره میشدند و در نحوه اداره امور داخلی خود اعّم از امور قضایی و قانونگذاری از استقلال کامل برخوردار بودند.
پس از مرگ سلطان حسین بن علی بن حسین، فرزندش «علی» قدرت را بهدست می گیرد و از طریق جنگ و فتح مناطق مجاور قلمرو پادشاهی «زَنج» را گسترش میدهد.
“سلیمان بن علی” امپراطوری شیرازیها را در شرق آفریقا گسترش میدهد و روزانه دهها کشتی تجاری از شهر ساحلی «کیلوا» (پایتخت شیرازیها) بر مناطق مختلف آفریقا و خاورمیانه و خاور دور ارسال میکند.
پس از وی در حدود دویست سال، دهها نفر از اولاد و اعقاب وی عهدهدار پادشاهی شیرازیها میشوند؛ امّا بهدلیل سودجویی و توطئههای سیاسی داخلی و تفرقه بیگانگان، در طی قرون سیزده و چهاردهم میلادی، امپراطوری شیرازیها به سراشیبی سقوط کشیده میشود.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی «فضیل بن سلیمان» به حکومت میرسد و همزمان «واسگودوگاما» دریانورد بزرگ پرتغالی پس از کشف راه دریایی هند وارد منطقه دریایی آفریقا شده و پس از اقامت در موازمبیک و کسب اطلاعاتی نسبت به شیوه حکومت ایرانیان در سال ۱۵۰۲ میلادی در شهر «کیلوا» پایتخت امپراطوری زنج لنگر انداخته و با توپ و سایر سلاحهای جنگی که به همراه داشت سلطان فضیل را خراجگزار پادشاهی پرتغال میکند و شیرازیها سالیانه مبلغ یک هزار لیره به وی پرداخت میکردند و پرچم امپراطوری پرتغال بر فراز کاخ حکومتی کیلوا برافراشته میشود.
واسکودوگاما، سپس برای تصرف نواحی دیگر سواحل آفریقا که تحت قلمرو شیرازیها قرار داشت عازم «مومباسا» (بندری در کنیا) و زنگبار میگردد. در همین احوال “امیرابراهیم” پادشاه زنج اقدام به مبارزه با پرتغالیهای مهاجم میکند و قلعه سنگی مستحکمی را بنا میکند، امّا پایتخت حکومت شیرازیها شهر «کیلوا» توسط پرتغالیها تصرف میگردد و بساط حکومت «زنج» برچیده میشود و سران حکومت شیرازی از راه مناطق جنگی فرار میکنند.
پرتغالیها در اقدامی وحشیانه بسیاری از ایرانیان و اعراب ساکن را کشته و قتل عام نموده و پایههای قدرت خود را مستحکم میکنند.
در مجموع حاکمیت ایرانیان بر زنگبار و جزایر اطراف آن حدود پنج قرن بهطول انجامید و در طی این مدّت دستهجات زیادی از اعراب در زنگبار و مناطق ساحلی کشورهای کنیا و تانزانیای امروزی سکونت یافتند.
در طی دوران حکومت شیرازیها دستهجات زیادی از اعراب در زنگبار و مناطق ساحلی کشورهای کنیا و تانزانیای امروزی سکونت یافتند و بخشی از شهرها و مناطق پادشاهی شیرازیها به مراکز تجمع اعراب مبّدل گشت به گونهای که اعراب “قبیله مزروعی” در “بندر مومباسا” در کنیا و اعراب “باجونی” در محّل “لامو” و اعراب قبیله حارث در دو جزیرهی اصلی زنگبار (اونگوجا و پمبا) استقرار یافتند. گروهی دیگر از اعراب قبیلهی “مولی” در جنوب شهر پمبا (تانزانیا) را محل اقامت خود انتخاب کردند.
این اعراب که از طریق داد و ستد با کشورهای خاورمیانه شرق دور به ثروت قابل توجهی دست یافته بودند با ورود دریانوردان پرتغالی که با هدف در دست گرفتن تجارت ابریشم و ادویه به شرق آفریقا آمده بودند و با برخورداری از سلاحهای مدرن دولت پادشاهی شیرازیان را سرنگون کرده و از قرن ۱۶ میلادی به بعد جزایر شرق آفریقا و زنگبار را عرصه تاخت و تاز خود مینمایند و به مدت دو قرن به استثمار و کشتار بومیان ادامه میدهند و به نوعی جایگزین ایرانیها در تجارت میشوند.
مقابله نظامیان پرتغالی با رسوم بومیان و کشتار مردم سواحل شرق آفریقا همچون زنگبار و مومباسا سبب تشدید دامنه طغیان عمومی شده و اعراب ساکن دست کمک به سوی پادشاهان عمانی دراز کرده و در درگیری با استعمارگران پرتغالی سرانجام در سال ۱۶۹۸ میلادی آنها را شکست داده و بر مناطقی از شرق آفریقا تسلط مییابند.
اعراب نیز پس بر استقرار سلاطین عمانی با حمایتهای سلطان عمان با استقرار در جزیره زنگبار اقدام به برپایی حکومت سلطنتی نموده و با رونق گرفتن وضعیت اقتصادی و اجتماعی این جزیره به قدرت برتر اقتصادی تبدیل شدند.
احمد بن سعید در سال ۱۷۴۴ میلادی، سلسله بوسعیدی را در زنگبار را تشکیل داده و پس از مرگ وی فرزندش “سید سعید” در ۱۸۰۴ میلادی به قدرت رسید.
سلطان سعید در سال ۱۸۴۰ میلادی پایتخت سلطنت عمان را پس از کشمکشهای سیاسی با اعراب و بومیان از مسقط به زنگبار منتقل نموده و اقدام به در دست گرفتن تجارت ادویه و گل میخک به اروپا و آمریکا نموده و به سودهای مالی و امتیازهای کشاورزی در کشت گل میخک دست مییابند و بومیان زنگبار به جزایر اطراف مهاجرت کردند.
در سال ۱۸۵۷ میلادی سلطان سید سعید فوت نمود و فرزندش سلطان مجید به قدرت رسیده و مرکز حکومیت را از زنگبار به دارالسلام منتقل نمود.
در اواسط قرن نوزدهم میلادی شرایط سیاسی و اجتماعی قاره آفریقا بر اثر رقابتهای ناشی از کشورهای استعماری بریتانیا و فرانسه تغییر پیدا کرده و اندیشه استعمار منطقه شرق آفریقا تشدید گردید و از اواخر قرن نوزدهم نیروهای انگلیسی به بهانه مبارزه با بردهداری بر بخشهایی از منطقه تسلط پیدا کردند.
در آن دوره نوعی رقابت بر تسلط بر زنگبار بین بریتانیا و آلمان وجود داشت که در سال ۱۸۹۰ میلادی با امضاء قرارداد میان دو کشور جزیره زنگبار تحت قیومیت انگلستان قرار گرفت و سلطان زنگبار از حق حاکمیت بر بخشی از اراضی ساحلی تانگانیکا (تانزانیای امروزی) چشمپوشی نمود وتا ۱۹۶۱ میلادی به شیوههای مختلف بر زنگبار و سلاطین بومی اعمال حاکمیت نمود.
در این برهه از تاریخ، نسل شیرازیها و بازماندگان آنها که منزوی شده بودند با حمایت از حرکتهای ضد استعماری ساکنان زنگبار با ائتلاف با بومیان زنگباری حزب “آفروشیرازی” را تشکیل داده و در قرن بیست میلادی بر علیه اعراب و استعمار انگلیس به فعالیت سیاسی پرداخته و در نهایت در به استقلال رسیدن جزیره زنگبار در ۱۹۶۳ میلادی مشارکت مینمایند.
پیشینه تاریخی تشیع و ایرانیان در جزیره زنگبار
در خصوص جزیره زنگبار و اهمیت آن در گسترش اسلام و تشیع در شرق آفریقا در ادعیه امام زینالعابدین (ع) در صحیفه کامله سجادیه (دعای ۲۷) چنین مناجات شده است:
«اللهم و اعمم بذلک اعدائک فی اقطار البلاد من الهند و الروم و الترک الخزر و الحبش و النوبه و الزنج و السقالبه و الدیالمه و سایر امم اشرک»
سید الساجدین در این دعا برای مرزداردان کشورهای اسلامی طلب عزت و مدد الهی نموده و جزیره “زنج” را جزء قلمرو اسلام قلمداد کرده که مشرکین بر آنجا تسلط یافتهاند.
تاریخچه:
در طول یکصد و پنجاه سال اخیر ایرانیان همواره در جزیره زنگبار حضور داشته و با اختلاط با بومیان محلی به راحتی در کنار آنها زندگی میکردند و این روند تا ۱۹۷۰ میلادی ادامه داشت که در این سال به بهانه بروز برخی نا آرامیها ساکنان ایرانی تبار از زنگبار بیرون رانده شده و اموال آنها ضبط گردید.
دولت وقت ایران با اعتراض به تضییقات انجام شده بر علیه ایرانیها به دولت کمونیستی تانزانیا اعتراض کرده که دولت تانزانیا و دولت انقلابی زنگبار این اقدام را دخالت در امور خود تلقی کردند و عنوان داشتند که این افراد جزء اتباع تانزانیا بهشمار میآیند و میبایست بر اساس مقررات این کشور عمل نمایند.
در همین راستا چهار تن از نوادگان دختری سید حسین شوشتری توسط نیروهای امنیتی به اجبار در جشن عمومی به عقد برخی از اعضاء شورای انقلابی زنگبار در آمدند و بهتدریج اقلیت ایرانی ساکن تانزانیا این کشور را به مقصد ایران، امارات متحده عربی و بحرین ترک نمودند.
در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی با تثبیت اوضاع سیاسی جزیره زنگبار بخشی از ایرانیان بهتدریج به زنگبار بازگشتند و وارد اجتماع شدند.
امروزه در شهرهای مختلف تانزانیا تعدادی از خانوارهای ایرانیالاصل زند گی مینمایند که مهمترین آنها عبارتند:
۱- ایرانیانی که در نیم قرن اخیر ساکن تانزانیا شدهاند و به امور بازرگانی مشغول میباشند و عمدتا در شهر دارالسلام اقامت دارند و برخی از نوادگان خاندان شوشتری در میان آنها میباشند.
۲- ایرانیان بلوچ تبار: در نقاط مختلف تانزانیا صدها خانواده بلوچیالاصل زندگی میکنند که پدران آنها از بخشهای مختلف سیستان و بلوچستان از جمله شهرهای سرباز به این کشور مهاجرت کرده و در شهرهای “ایرنگا ،تانگا و رجیو” در تانزانیا به کشاورزی و تجارت مشغول میباشند و اغلب با ساکنان بومی ازدواج کرده و نسلی دو رگه را بهوجود آوردهاند.
ایرانیان بلوچتبار در حال حاضر نیز در سراسر تانزانیا بهصورت پراکنده به زندگی و تجارت مشغول میباشند و دارای نفوذ سیاسی و اقتصادی میباشند.
۳- ایرانیان شیرازیتبار: در زنگبار و دیگر مراکز تجمع قدیمی شیرازیها افرادی وجود دارند که اگر چه سیاه چرده و تانزانیاییتبار میباشند اما پیشینهی خانوادگی خود را به خاندان شیرازیها نسبت میدهند که برخی از آنها در سالیان دور از طریق دریا به همراه پدران خود به جزایر شرق آفریقا پای گذارده و در آن کشورها اقامت گزیدهاند.
آثار تاریخی و اماکن برجای مانده از ایرانیان در جزیره زنگبار
۱- حمام کیدیچی:
در حومه شهر زنگبار دو حمام ایرانی وجود دارد که در قرن دوازده هجری قمری پس از انتقال شاهزاده ایرانی شهرزاد بیگم نوه دختری فتحعلی شاه قاجار توسط معماری ایرانی احداث گردید و از مراکز مورد توجه گردشگران میباشد.
در این حمام شعری به زبان فارسی از شاعران ایرانی حک شده است و در اطراف آن منطقه گردشگری و مزرعه گیاهان بومی وجود دارد که مورد بازدید و توجه گردشگران خارجی وجود دارد.
در منطقه باستانی شهر زنگبار نیز حمام دیگری بنام «حمامنی» یا حمام فارسها وجود دارد که توسط دولت زنگبار بهعنوان اثر ملی ثبت شده است و بازدید ازبخشهای مختلف این حمام ما را به یاد حمام فین کاشان میاندازد.
در ورودی این حمام، تابلویی نصب شده است که معمار این حمام را فردی ایرانی بهنام حاجی غلامحسین معرفی کرده است و این حمام در سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۸۱ مورد استفاده عمومی قرار داشته است.
۲- مسجد کیزیمکازی:
این مسجد قدیمیترین مسجد موجود در زنگبار میباشد که در سال ۱۱۸۴ هجری قمری به دستور یکی ازسلاطین شیرازی تبار بهنام شیخ ابوموسی الحسن بن محمد احداث شده است و بر کاشیکاریهای موجود نام مسجد فاطمه الزهراء (س) حک شده است.
کتبیه موجود در این مسجد به خط کوفی بوده و امروزه به عنوان مسجدی محلی مورد استفاده نمازگزاران بومی قرار دارد و در حاشیه مسجد قبرستانی قدیمی وجود دارد که از لحاظ باستانشناسی دارای اهمیت تاریخی میباشد.
۳- آثار موجود در شهر باگامایو و کیلوا:
در این شهرهای تاریخی که در حدود پانصد سال محل استقرار امپراطوری شیرازیها بوده است ابنیهها و مساجد و عمارتهای متعددی از حکومت شیرازیها وجود دارد که امروزه به مخروبه تبدیل شدهاند.
در شهر باستانی باگامایو مقبرهای وجود دارد که آفریقاییها معتقدند که متعلق به خانمی دارای فضیلت بوده است و مردم با مراجعه به آن و ریختن صدقه و روشن کردن شمع، حاجات خود را مطالبه میکنند.
علاوه بر این آثار در سراسر کشور تانزانیا، کنیا، مجمع الجزایر کومور و کشور موزامبیک به خصوص در زنگبار و مومباسا نشانههایی از حضور شیرازیها در مناطق شرق آفریقا وجود دارد که باستانشناسان و مورخان اروپایی و بومی در کتابها و تالیفات خود به آنها اشاره نمودهاند.
۴- کلبعلی خان:
این سردار جنگی ایرانی در در دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین شاه از فرماندهان ارتش ایران بوده و پس از چندی به استخدام سلطان عمان “ماجد برغش” در آمد و در سال ۱۸۷۰ میلادی به فرماندهی کل نیروهای نظامی عمان درجزیره زنگبار منصوب گردید.
تبلیغ تشیع و گفتن “علی ولی الله” در اذانهای یومیه منابر و مساجد و آباد کردن اراضی و حفر چاه از مهمترین اقدامات کلبعلی خان در دوره ده ساله حکومت بر زنگبار بوده است.
وجود محله قدیمی موسوم به «عجمو» و حفر چندین چاه که نام وی بهعنوان خان در آن حک گردیده است از موارد بازمانده از وی در جزیره زنگبار میباشد.
۵- سید عبدالحسین مرعشی و اولادش:
ابشان از شاگردان مرجع بزرگ تقلید وقت درکربلا آیتالله مازندرانی بوده که در سال ۱۸۸۵ میلادی برای تبلیغ تشیع و پاسخگویی به مسائل شرعی شیعیان وارد زنگبار گردید.
ایشان در دوران سی و سه ساله تبلیغ در زنگبار در احیاء مراسمهای مذهبی و ایام محرم فعالیت چشمگیری داشته و بعد از رحلت وی چند تن دیگر از علماء همچون آیت الله مروج و سید حسین شوشتری (داماد سید عبدالحسین) و فرزندش محمد مهدی شوشتری در پنجاه سال اخیر راه تبلیغی تشیع را ادامه دادند و با پیوند زناشویی میان فرزندان خاندان مرعشی با خاندان شوشتری، نسل جدیدی از «مرعشی شوشتری» و نوادگان آنها در جزیره زنگبار به وجود آمد که به تبلیغ اسلام و تشیع پرداختند.
در سال ۱۹۹۷ میلادی با رحلت سید محمد مهدی شوشتری آخرین یادگار حضور علماء ایرانی در شرق آفریقا به پایان رسید و پس از یکصد سال تبلیغ دینی، نسل دومین گروه مهاجرین ایرانی به زنگبار به حیات خود پایان داد.
برخی از فرزندان و نوادگان خاندان شوشتری هم اکنون در ایران و شهر اهواز و تهران سکونت داشته و تعدادی از انها که در دوران طفولیت از زنگبار به ایران کوچ کردهاند، به زبان سواحیلی مسلط بوده و گهگاهی برای دیدار از دوستان و نزدیکان خود به زنگبار سفر میکنند.
در حال حاضر در زنگبار چندین خانواده ایرانی بنامهای شوشتری و فرزندان آیت الله مروج در حال زندگی میباشد و به کسب و کار مشغول میباشند.
۶- سینهزنی بوشهری:
هنگامیکه در عزاداری شیعیان حاضر میشویم نوع نوحهخوانی آنها شباهت زیادی به اشعار ایرانی دارد و در میان نوحههای آنها جملاتی همچون «علی اصغر زینب نور چشمهای زینب» وجود دارد.
نوع سینهزنی آنها موسوم به بوشهری میباشد که افراد با حلقه زدن و دست انداختن گردن یکدیگر، میجرخند و شیعیان بومی نیز با فراگرفتن این نوع سینهزنی، آنرا مدیون ایرانیان میدانند.
۷- توپهای جنگی ایرانی:
در موزه تاریخی قصر بیت العجایب و اطراف آن چندین توپ قدیمی جنگی بهچشم میخورد که روی آن با خط فارسی متعلق بودن آنها به ایرانیان را اثبات میکند.
در مورد نحوه و تاریخچه ورود این توپها اطلاعات مکتوبی وجود ندارد اما بهنظر میرسد در دورانی که «خان» فرمانده ارتش زنگبار بوده و در میان مردم که به سپهسالار مشهور بوده در این جزیره به سلطان عمان و زنگبار خدمت میکرده است، برای دفاع از این جزیره در برابر اشغال بیگانگان و رقابتهای ا نگلیسها و آلمانها وارد این جزیره شده است.
۸- اسناد مکتوب در موزه دارالسلام و زنگبار:
در این موزهها اسناد و نوشتههایی مرتبط با حضور ایرانیها در زنگبار و برپایی تمدن سواحیلی به چشم میخورد و در ادبیات عامه مردم کلماتی همچون شاه، وزیر، اداره، عجم، رنگ، نوروز، چلو و غیره وجود دارد.
امروزه نسل جدیدی از شیعیان بومی آفریقایی تبار به همراه شیعیان خوجه دوازده امامی در تانزانیا و زنگبار زندگی میکنند که با آوردن مبلغان تبلیغی از هند و دیگر کشورهای اسلامی به فعالیت خود در سراسر تانزانیا و کشورهای شرق آفریقا ادامه داده و برگزاری مراسم عزاداری حسینی در ایام محرم و صفر در شهر دارالسلام (پایتخت جمهوری متحده تانزانیا) به صورت وسیع و گسترده و برپایی سالانه مراسم اربعین حسینی در جزیره زنگبار از عمدهترین فعالیتهای آنها میباشد.
علاوه برشیعیان خوجه اثنی عشری، دسته دیگری به نام «بحرانیها»در زنگبار حضور داشتهاند که شیعیان عربی بودهاند که از کشورهای حاشیه خلیج فارس و بحرین به زنگبار مهاجرت کرده بودند و دارای حسینیه و مرکز عزاداری بودهاند که امروزه در منطقه باستانی زنگبار به عنوان اثر تاریخی به چشم میخورد و نقش مهمی در ترویج فرهنگ اسلام و اهلبیت علیهم السلام از خود بر جای گذاشتهاند.
فرقه شیعیان آقاخانی از دیگر فرقههای منسوب به تشیع میباشند که با عقیدهای انحرافی، شاهزاده آقاخان اروپایی تبار را «امام زنده» خود تلقی میکنند و با تجدیدنظر در اصول مسلم اسلام همچون روزه و حجاب، برخی از اصول دین اسلام و مسلمات تشیع را تعطیل کرده و میتوان آنها را از وابستگان به روشنفکرنماها به حساب آورد که تحت تاثیر فرهنگ غرب در عقاید خود تجدید نظر نمودهاند و اسلام را تنها در لفظ و گفتار پذیرفتهاند.
شیعیان «بهره» یا شش امامی نیز از دیگر فرقههایی میباشند که خود را شیعه به حساب آورده و دارای مسجد و مراکز تبلیغی در زنگبار میباشند؛ اما به دلیل فعالیت درون گروهی و عدم ارتباط با بومیان و دیگر مسلمانان به صورت فرقهای بسته مطرح میباشند و با برگزاری مراسمهای دینی و مذهبی و عزاداری برای امام حسین (ع) به زندگی خود ادامه میدهند و مرکز آنها در کشور هند میباشد.
نکته حایز اهمیت در میان فرقههای شیعی این است که شیعیان دوازده امامی یا خوجهها به دلیل ساختار تشکیلاتی منظم، دارای مراکز تبلیغی منسجم، مدارس تحصیلی و بیمارستان و مسافرخانه مخصوص به خود میباشند و نمازهای یومیه به صورت جماعت در مساجد مرکزی شیعیان اقامه میشود و در امور سیاسی و مرجع تقلید وابسته به فدراسیون جهانی خوجهها در لندن و دفتر خوجههای آفریقا و شرق آفریقا میباشند.
برخی از مراکز و تشکلهای وابسته به شیعیان خوجه عبارتست:
۱- مرکز اسلامی – تبلیغی بلال که به تربیت شیعیان بومی میپردازد.
۲- مرکز اسلامی و تربیت معلم مهدی (عج) در منطقه کیباها
۳- شبکه تلویزیونی العتره و کتب و نشریات وابسته
۴- مدرسه و کالج المنتظر که به پرورش و آموزش فرزندان شیعیان هندی میپردازد و آموزههای تشیع به همراه علوم روز تحصیل میشود.
۵- درمانگاه شیعیان خوجه که به ارایه خدمات به شیعیان و بومیان آفریقایی میپردازد.
۶- مسافرخانه مخصوص شیعیان خوجه که از دیگر کشورها به تانزانیا سفر میکنند.
۷- قبرستان مخصوص: در قبرستان معاصر شیعیان زنگبار که قدمتی چهل ساله دارد چندین قبر از ایرانیانی که مقیم زنگبار بودهاند وجود دارد که اسامی همچون کازرونی و مروج در میان آنها به چشم میخورد.
۸- مراکز و دفاتر خدماتی و تجاری همچون ویپاس، والجیس،معصومین و غیره
علاوه بر مراکزی که اسم برده شده شیعیان دارای تشکیلات دیگری در دیگر شهرها و مناطق تانزانیا میباشند که از مهمترین آنها در شمال تانزانیا، در شهرآروشا، مدرسه خاتم الانبیاء میباشد که در دامنه قله کلیمانجارو با پرورش کودکان قبیله وحشی «ماسایی» و آشنا کردن آنها با آرمانهای اسلام و تشیع و آموزش علوم روز به صورت مرکزی منطقهای مورد توجه قرار دارد و آقای مختار غلامحسین، مدیر این مدرسه اسلامی مورد توجه دولت تانزانیا قرار دارد.
در این مدرسه کودکان بومی ماسایی با اجازه والدینشان که افرادی خرافاتی و بیدین میباشند، برای آموزش در اختیار این مرکز قرار میگیرند و به صورت متداوم و شبانهروزی با تعالیم اسلام و تشیع آشنا میشوند.
در میان قبایل آفریقایی، قوم ماسایی از اقوامی هستند که به بیباکی شهرت داشته و با دست خالی اقدام به شکار شیر مینمایند و از آرد ذرت و دیگر گیاهان تغذیه میکنند.
شیعیان خوجه هندی که خود را با لقب «اثنی عشری» برای متمایز کردن از دیگر فرقهای تشیع نشان میدهند در پایتخت دارالسلام دارای مسجد مرکزی وابسته به خود بوده و در دیگر شهرهای مهم تانزانیا همچون آروشا و جزیره زنگبار دارای مساجد مختص به خود میباشند و در هر شهر و کشور با برگزاری انتخابات سالانه یا دوسالانه رئیس و ارکان اجرایی و تبلیغی شیعیان را انتخاب میکنند تا به عنوان رابط آنها با دولت و دیگر تشکلها به انجام امور مربوط به شیعیان خوجه میپردازد.
در خصوص آمار جمعیتی شیعیان هندی و بومی آمار دقیقی وجود ندارد و خود شیعیان هندی معتقدند که جمعیتی هشت تا ده هزار نفر را دارا میباشند و میتوان به این رقم در حدود چهار هزار نفر از شیعیان اثنیعشری تانزانیایی و بومی را اضافه کرد که برای خود تشکلی موسوم به شیعیان بومی و تانزانیایی را راهاندازی کردهاند و ازچهرههای برجسته آنها میتوان به استاد فقید سید اختر رضوی مولف کتاب «تشیع در شرق آفریقا» و استاد خطیب و چندین نفر دیگر اضافه کرد که از میان تشکلهای اسلامی دارای جایگاه ممتازی میباشند.
تحقیقات میدانی و شواهد محلی نشان میدهد که ایرانیان که با لقب شیرازیها در کشورهای شرق و جنوب آفریقا معروف میباشند با برخورداری از مذهب تشیع، خدمات ارزندهای را به بومیان آفریقایی و به خصوص زنگباری ارائه کردهاند که ساختن مساجد در سراسر جزایر شرق آفریقا و یاد دادن کشاورزی و حفر چاه آب وساختن خانه و تزیین منابر و منبت کاری دربها، یادگارهای زیبایی را از خود در سراسر کشورهای تانزانیا و مجمع الجزایر کومور و جزایر زنگبار و مومباسا بر جای گذاشتهاند.
ایرانیان با برخورداری از هوش سیاسی در حدود پانصد سال بر بسیاری از مناطق شرق آفریقا حکمرانی کردهاند و در حال حاضر حزب حاکم زنگبار به نام آفروشیرازی قدرت سیاسی در جمهوری فدرال زنگبار را بر عهده دارد و نخبگان سیاسی و نجیبزاده خود را منسوب به خاندان «شیرازیها» میدانند.
مراسم مشهور اربعین حسینی در زنگبار
هر ساله شیعیان آفریقا به خصوص شرق آفریقا و زنگبار برای احیاء عزاداری سالار شهیدان در جزیره زنگبار با حضور دسته جمعی و گروهی در حسینیهها و مسجد اصلی شیعیان زنگبار در محله “کیپوندا” در ایام محرم و صفر با سیاهپوش کردن منازل و اماکن خود یه عزاداری میپردازند.
با توجه به پراکندگی شیعیان خوجه در سراسر شرق آفریقا و تانزانیا برای اینکه این رسوم عزاداری کم جمعیت برگزار نگردد، شیعیان در روز اربعین با حضور در جزیره زنگبار به صورت گسترده اقدام به عزاداری نموده و با دادن اطعام باعث حضور بومیان در این مراسمها میشوند.
این مراسم به اندازهای برای شیعیان هندی دارای اهمیت است که در ایام اربعین هر سال کلیه مسافرخانههای متعلق به شیعیان در زنگبار به مدت یک هفته در اختیار عزاداران قرار میگیرد و فعالیتهای این جزیره گردشگری تحتالشعاع “مراسم اربعین” قرار میگیرد.
از نکات قابل توجه در مراسم اربعین حضور علماء و شخصیتهای اهلسنت در این عزاداری میباشد و شیعیان به مدت دو روز به صورت چرخشی با حضور در مسجد و حسینیههای متعلق شیعیان اقدام به سوگواری و سینهزنی مینمایند و یاد پدران و اجداد خود را گرامی میدارند.
پخش شربت و دادن اطعام به عزاداران و فقراء و ساکنان زنگبار که «نیاز» نام دارد، بخشی از این مراسم عزاداری میباشد.
شیعیان هندی زنگبار که تحت مرکزیت شیعیان شرق آفریقا فعالیت میکنند دارای اماکن و مهمانخانهی وابسته به خود بوده و چون اغلب آنها در امور بازرگانی و تجاری فعالیت میکنند به شیعیان محلی و بومی کمک نموده و با برخورداری از دهها حسینیه و مسجد در سراسر جزیره زنگبار میباشند که در ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار علیهمالسلام اقدام به برگزاری مراسم نموده و نماز جمعه هر هفته در مسجد مرکزی شیعیان اقامه میگردد.
از رسوم دیگر مراسم تدفین شیعیان فوت شده در قبرستان مخصوص خود میباشد که تشییع جنازه و خواندن نماز میت از مهمترین اقدامات میباشد.
قابل ذکر است که مسجد قدیمی شیعیان و مقبره برخی از مبلغین و علماء ایرانی بعد از انقلاب ۱۹۶۴ توسط دولت انقلابی زنگبار مورد تخریب قرار گرفت و به علت محدودیتهای ایجاد شده و کشتار شعیان خوجه در مراسم اربعین ۱۹۶۴ میلادی رفته رفته شیعیان هندی و ایرانیان که جمعیتی بیش از ده هزار نفر را تشکیل میدادند از این جزیره کوچ کرده و به دارالسلام و دیگر کشورها مهاجرت کردند.
برخی از شاهدان و پیرمردان شیعیان هندی جمعیت کلی شیعیان در زنگبار را در حدود پنجاه هزار نفر تخمین میزدند که با بهراه انداختن دستههای عزاداری در زنگبار هرساله، قدرتنمایی میکردند.
معروفترین مساجد و حسینیههای شهر زنگبار عبارتند:
۱- مسجد قدیمی حجهالاسلام:
مسجد قدیمی حجهالاسلام که اصلیترین مرکز تجمع ایرانیها و خوجهها در زنگبار بوده است و در روبروی حمام تاریخی ایرانیها در بخش باستانی جزیره زنگبار قرار دارد و در حال حاضر نماز جمعه به صورت هفتگی در این مسجد با حضور شیعیان هندی تبار و شیعیان بومی زنگبار برپا میگردد.
در بخشی از این مسجد چندین دیگ قدیمی و بالابر سنتی وجود دارد که در اربعین هر سال، اقدام به پختن حلیم و غدا برای عزاداران مینماید.
تصاویری از علماء و امامان جماعت و چندین ضریح ساخته شده به یاد کربلا و نجف اشرف در این مسجد دیده میشود.
در دیوارههای این مسجد آیه تطهیر و احادثی از پیامبر اسلام از جمله حدیث ثقلین به چشم میخورد.
۲- مسجد ثقهالسلام:
این مسجد کنونی شیعیان زنگبار میباشد؛ که نمازهای یومیه با امام جماعت مولانا شمسالدین زیدی برگزار میشود و دعای توسل و دعای کمیل به صورت پیوسته به همراه مراسمهای دیگر در این مسجد برگزار میشود.
در ایام محرم و صفر این مسجد که در کنار حسینیه «امامباره» وجود دارد؛ مرکز اصلی عزاداری و سخنرانی شیعیان تبدیل میشود.
این مسجد و ساختمانهای اطراف آن در تملک شیعیان بوده است و برخی از اماکن توسط دولت زنگبار مصادره شده و در اختیار اداره آموزش زنگبار قرار گرفته که به عنوان مدرسه از آن بهرهبرداری میشود.
۳- حسینیه امامباره:
این مکان محل برگزاری مراسم سخنرانی و عزاداری شیعیان میباشد و با توجه به مجاورت با مسجد ثقهالاسلام، سینهزنیها و اطعام در این محل صورت میگیرد و با برخورداری از غسالخانه مخصوص شیعیان دارای اهمیت خاصی است و به دو قسمت مردان و زنان تقسیم شده است.
۴- محفل شاه خراسان:
این مکان در پنجاه متری مسجد مرکزی قرار دارد و با توجه به وجود ضریح نمادین علیبنموسیالرضا(ع) و به علت دور بودن مسافت تا ایران برای زیارت، شیعیان برای ادای سلام به این مکان مراجعه میکنند.
دراین مکان همچنین مقبرهای نمادین از زینبیه و حضرت رینب کبری و حضرت رقیه و سکینه ـ سلامالله علیهن اجمعین ـ به چشم میخورد.
در ایام اربعین محفل شاه خراسان محل عزاداری و اطعام میباشد و زنجیرزنان حسینی نیز ارادت خود به امام حسین(ع) را ابراز میکنند.
۵- محفل عباس:
این حسینیه در طبقه فوقانی که در فاصله دورتری از مسجد در جنب مسجد شیعیان شش امامی و آقاخانی قرار دارد از مهمترین مراکز عزاداری شیعیان ایرانی به شمار میرفته است و در تابلویی به زبان فارسی «به فدای لب تشنهات» نوشته شده است.
در طبقه همکف این مکان حسینیهای وجود دارد که کلمه «تعزیهخانه» بر روی آن گذاشته شده است و قدمت تاریخی آن بیش از یکصد سال میباشد و پس از انقلاب زنگبار و تضییق شیعیان، یکی از نیروهای امنیتی زنگبار در حال مستی با حمله به این حسینیه، تعدادی از شیعیان زنگبار را به شهادت رساند که تصاویر و خاطرات آنها در این مکان به چشم میخورد.
در این مکان پرچمها و بیرقهای حسینی که در ایام محرم و اربعین حمل میشود، نگهداری میشود و بعد از پایان مراسم اربعین پرچمها و علمها در پارچههای معطر، بستهبندی میشوند.
۶- محفل بیبیفاطمه:
این محل مختص به بانوان میباشد و در ایام عزاداری زنان شیعه با برپایی روضه عزاداری میکنند. در این محفل در سالهای دور بانویی ایرانی تبار اقدام به آموزش قرآن و تشیع برای بانوان هندی و بومی مینموده است و مردم و زنان به نیکی از وی یاد میکنند.
زنان دارای محفل دیگری به نام بیبی زینب (س) نیز میباشند.
۷- حسینیه بحرانیها:
در این مکان شیعیان عرب تبار بحرینی و عمانی اقدام به عزاداری برای سیدالشهداء مینمایند و در کتبیه سال تاسیس آن ۱۳۴۵ هجری قمری توسط صالح بن علی بحرانی به عنوان نماینده این ماتمسرا قید شده است.
در ایام اربعین دسته عزاداری شیعیان با حضور در این محل که مکان استقرار شیعیان بومی زنگباری میباشد، اقدام به عزاداری نموده و یکی از افرادی که از اهل سنت به مذهب تشیع گرویده است، با زبان سواحیلی برای مردم اقدام به سخنرانی تبلیغی مینماید.
در این مراسم اسب خونآلودی که معرف ذوالجناب میباشد به بیرون آورده میشود و در چندین خیابان به گردش در میآید و مردم بومی از علت خون آغشته بودن این اسب سوال میکنند.
در یک کلام مراسم دو روزه اربعین در زنگبار، مراسمی سنتی، بیبدیل و منحصر به فرد است که در هیچ کجای دنیا مشاهده نشده است و ترکیبی از عزاداری ایرانی، هندی و آفریقایی میباشد که هر گروه بنا بر اعتقادات خویش آنرا برپا میکند.
ایام محرم درشهر دارالسلام ـ تانزانیا
در ایام محرم و صفر هر سال خیابانها و مراکز اصلی پایتخت دارالسلام و مسجد مرکزی شیعیان سیاه پوش شده و از شب اول محرم شیعیان خوجه هندی با برپایی ماکت واقعه کربلا و سیر روزشمار دهه اول محرم و پخش روضه و مرثیه از معابر و مساجد و اماکن متعلق به خود این ایام را گرامی میدارند.
حضور پر شور درنماز جماعتهای یومیه و عزاداری شبانه و سخنرانی وعاظ مشهور در شبهای محرم به خصوص روزهای تاسوعا و عاشورا از باشکوهترین ایام شیعیان در دراالسلام میباشد.
با نزدیک شدن روز عاشورا شیعیان مقیم دارالسلام با همراهی بومیان در شب عاشورای محرم هر سال با برگزاری راهپیمایی شب عاشورا از مسجد قدیمی شیعیان به سمت مسجد مرکزی شیعیان سینه زنی و نوحهخوانی میکنند و در میان حرکت دسته عزاداری برخی از هندوها و غیر شیعیان حاضر شده و به نذر نیاز میپردازند.
در این راهپیمایی، هزاران نفر از شیعیان هندی و آفریقایی با احترام به مقام و منزلت اباعبداالله الحسین (ع) با حضور در محدوده و خیابانهای اصلی شهر دارالسلام شرکت نموده و با حمل پرچمهای سیاه رنگ و روشن کردن شمع، در ایام تاسوعا و عاشورا از کسب و کار خوددارری نموده و با تعطیل مراکز تجاری خود به عزاداری میپردازند و با دادن اطعام به فقراء در مساجد، حضور خود را در مقابل دیگر مذاهب و فرقهها به نمایش میگذارند.
مهمترین کارهای انجام شده در ایام محرم عبارتند:
* حضور در مراسمهای سخنرانی و سینهزنی در مسجد مرکزی
* پوشیدن لباس سیاه و نصب پرچم عزا از منازل و اماکن شیعیان
* نشر کتابهای مذهبی و برپایی نمایشگاه محرم و روز شمار وقایع
* حضور فعال نوجوانان و جوانان در ایام محرم در مساجد و عزاداریها
* دعوت از علماء و سخنرانان برجسته برای سخنرانی در دهه محرم
* دادن اطعام به عزاداران و مستمندان
* تدارک برای برگزاری راهپیمایی شب عاشورا
* حضور گسترده زنان و دختران در عزاداریها و محافل روضهخوانی زنانه
————————
۱- نقل از پایگاه خبری تحلیلی اهل بیت علیهم السلام (وابسته به مجمع جهانی اهل بیت) با تشکر از آقای یاسر کنعانی